۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه

کمک کردن

یه مشکلی که همیشه داشتم و دارم نوع کمک کردنم به افرادیکه تو جامعه ازم تقاضایی می کنن . همیشه یه جورایی نتونستم بگم نه . امروز یه خاطره ای از یکی از دوستان دیدم تو وبلاگش که دیدم که خیلی به من نزدیکه . جالبه چیزی که خیلی وقتا تو ذهن من بوده واسه اون باور کردنی نیست . همیشه دوست دارم به گداهایی که ازم درخواست کمک می کنن کمک کنم . دوست دارم اگه می شد اینقدر بهشون پول بدم که نیان تو خیابون وایسن . دوست دارم فالهای یه بچه ای که پشت چراغ قرمز فال می فروشه همشو یک جا بخرم . حتی این امر فقط به گدایی و اینجور چیزا ختم نمی شه . سر کار که هستم می بینم یه بنده خدایی به تلفن اداره زنگ زده و به قول خودش از طرف یه شرکت می خواد یه چیزی رو بفروشه . حالا این یه چیز می تونه کپسول آتش نشانی باشه یا ثبت نام واسه کلاسهای آمادگی کودکان . همیشه مشکل دارم بهشون بگم نه . نهایتش می گم شمارتونو بدین تا اگه لازم شد باهاتون تماس بگیرم . ای کاش این هدفمند کردن یارانه ها زودتر اجرا می شد تا این افراد خیلی زودتر حقوق دار می شدن و خونه دار و ثروتمند و اینهمه دغدغه واسه امثال من پیش نمی اومد .

۳ نظر:

ferideh گفت...

من هم دوست دارم به همه کمک کنم مخصوصا بع این فروشنده های کوچک خیابانی هیچ وقت هم به فلسفه اش کاری ندارم
ولی خوب نمیشه به همه کمک کرد
من خواب دیده ام کسی می آید که
صورتش از صورت امام زمان هم روشنتر است

Pouria گفت...

عزیزم . کمک کردن به افراد نیازمند یه چیزه . اینکه یه چک براشون بنویسی یه چیز دیگس . اوج سخاوتت یه جعبه فال نهایتاً 10 هزار تومانیه دیگه نه یه چک حداقل 200 یا 300 یا شاید هم بالاتر.
هر کی نشناستت من که دیگه می شناسمت . شما اسماً ... هستی اما ذاتاً مال یه جایی بین یزد و اصفهانی .

انوشیروان بهدین گفت...

نمی دونم جناب وریور از کجا متوجه شدید که چک یارو 200 یا 300 یا بیشتر بوده