۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

آه باران ! بر پلیدی ها آیا چیره خواهی شد ؟

دیروز دوستی می گفت با این آلودگی هوا یه بارون هم نمیاد اقلا یه مقدار از این آلودگی ها رو بشوره و ببره . دیدم خود من هم دلم لک زده واسه بارون . صبحی که داشتم می یومدم اداره اتفاقی آلبوم آه باران استاد رو گوش می کردم . رسید به تصنیف آه باران ؛ دیدم استاد سخن از زبان ما می گوید . هم از آلودگی هوا هم از این روزگار . خدا حفظش کنه استاد رو . واسه من یکی یه دوست همیشگی بوده که هیچ وقت تنهام نذاشته . اینهم تصنیف آه باران استاد :
ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید
این گیسو پریشان‌کرده بیدِ وحشیِ باران
یا نه! دریایی‌ست گویی، واژگونه بر فراز شهر
شهر سوگواران
هر زمانی که فرو می‌بارد از حد بیش
ریشه در من می‌دواند پرسشی پی‌گیر با تشویش
رنگ این شب‌های وحشت را
تواند شُست آیا از دل یاران؟
چشم‌ها و چشمه‌ها خشکند
روشنی‌ها محو در تاریکیِ دلتنگ
هم چنان که نام‌ها در ننگ
هر چه پیرامون ما غرق تباهی شد
آهْ باران! ای امید جان بیداران
بر پلیدی‌ها که ما عمریست در گرداب آن غرقیم
آیا چیره خواهی شد؟

۴ نظر:

بارون گفت...

پاییز بدون بارون یعنی هیچ ......

ناشناس گفت...

خدارو شکر پرواز با توپولف به خیر گذشت و هنوز زنده ای

آیین اهورایی گفت...

جواب ناشناس:
لطفن به اسم نویسنده دقت کنی

انوشیروان بهدین گفت...

پاسخ آیین :
حسود . نمی تونی ببینی یکی هم حتی به اشتباه جویای احوال ما می شه ؟