۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

رنگ زرد کهربایی

ای چراغ هر بهانه ، از تو روشن از تو روشن
ای که حرفای قشنگت منو آشتی داده با من

من و گنجشکای خونه دیدنت عادتمونه
به هوای دیدن تو پر می گیریم از تو لونه

باز میایم که مثل هر روز برامون دونه بپاشی
من و گنجشکا می میریم تو اگه خونه نباشی

همیشه اسم تو بوده اول و آخر حرفام
بس که اسم تو رو خوندم بوی تو داره نفس هام

عطر حرفای قشنگت عطر یک صحرا شقایق
تو همون شرمی که از اون سرخ گونه های عاشق

شعر من رنگ چشاته ، رنگ پاک بی ریایی
بهترین رنگی که دیدم ، رنگ زرد کهربایی

من و گنجشکای خونه ، دیدنت عادتمونه
به هوای دیدن تو پر می گیریم از تو لونه

من و گنجشکای خونه ، دیدنت عادتمونه
به هوای دیدن تو پر می گیریم از تو لونه

۴ نظر:

بارون گفت...

خیلی زیبا بود

تنها گفت...

شهر زیبایی بود

ماهان گفت...

مثل ما خال تور شدی از این چیزا گوش می کنی

انوشیروان بهدین گفت...

کار اگه خوب باشه گوش کردنش مطلوبه . به قول یه دوستی : علم را بجویید حتی اگر در چین باشد.