دیروز مثل خیلی از روزها با اسی و پوریا هماهنگ کردیم بریم سینما . اسی دانشگاه ، من سر کار ، پوریا هم آموزشگاه . اسی می دونست من می رم شهر کتاب و بعد میام سینما . هیچی چند بار زنگ زد که فلانی من هم می خوام بیام شهر کتاب . گفتم بیا . من زود رفتم اونجا تا جا خوبه رو بگیرم . یه جای درست و حسابی ردیف کرده بودم و نشست داشت شروع می شد که زنگ زد بیا من جلو شهر کتابم و خودم تو نمی یام . هیچی بلند شدیم و رفتیم آقا رو پاگشا کردیم . برگشتیم دیدم جامونو گرفتن . بنابراین معلوم بود که جای خوبی برامون نمونده . رفتیم نشستیم . سخنران دکتر بلخاری بود و موضوع هم حکمت در هفت پیکر . اسی از همون اول شروع کرد ناله کردن که اینجا کدوم خراب شده ایه . یه ذره گذشت گفت خوابم می یاد . همون موقع ها بود که پوریا هم اس ام اس زد که نمی تونه بیاد سینما . خلاصه تا این سخنرانی تموم شه هزار جور بد و بیراه نصیب ما کرد و بعد هم گفت عمرا بریم سینما . می گفت مخم داره منفجر می شه . یه مشت دیوونه و روانی میان اینجا . گفتم مگه من مجبورت کردم بیای اینجا . اسیه دیگه . زیاد زبون فهم نیست . البته من راستیتش اینقدر خر کیف صحبت های دکتر بلخاری بودم که زیاد هم مهم نبود که سینما نرفتیم . راستی یادم رفت بگم که بن مایه اصلی صحبت های دکتر همون مصراعیه که اول آوردم .
۵ نظر:
خوش به حالتون من این جاها رو خیلی دوست دارم ولی حیف ....
بر رَوَد بالا همان با اصل خود یكتاستی
بلخاری همونه که گفته بود کارتون تام و جری رو صهیونیستها درست کردند تا اسرائیل رو مظلوم نشون بدن؟
بابا خیلی بیکاری که میری پای حرف این نوابغ
پواسخ :
پاسخ بارون :
یه آمار بگیر چند جا هستش که از این جور برنامه ها برگزار می کنه . یکیش شهر کتابه مرکزیه. ورود بهش هم نه کارت می خواد نه پول و نه هیچی .
پاسخ مهرداد :
دمت گرم . دکتر هم دقیقا همینو می گفت.
پاسخ ناشناس :
من فکر کنم دکتر بلخاری رو با نادر طالب زاده اشتباه گرفتی . بلخاری همونیه که به خاطر اینکه تو فرهنگستان هنر معاون میر بود فعلا ممنوع التصویره .
خست می کنی می ری جلسه شعر و فقط یک مصرع می آری؟
ارسال یک نظر