۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی

دیروز مثل خیلی از روزها با اسی و پوریا هماهنگ کردیم بریم سینما . اسی دانشگاه ، من سر کار ، پوریا هم آموزشگاه . اسی می دونست من می رم شهر کتاب و بعد میام سینما . هیچی چند بار زنگ زد که فلانی من هم می خوام بیام شهر کتاب . گفتم بیا . من زود رفتم اونجا تا جا خوبه رو بگیرم . یه جای درست و حسابی ردیف کرده بودم و نشست داشت شروع می شد که زنگ زد بیا من جلو شهر کتابم و خودم تو نمی یام . هیچی بلند شدیم و رفتیم آقا رو پاگشا کردیم . برگشتیم دیدم جامونو گرفتن . بنابراین معلوم بود که جای خوبی برامون نمونده . رفتیم نشستیم . سخنران دکتر بلخاری بود و موضوع هم حکمت در هفت پیکر . اسی از همون اول شروع کرد ناله کردن که اینجا کدوم خراب شده ایه . یه ذره گذشت گفت خوابم می یاد . همون موقع ها بود که پوریا هم اس ام اس زد که نمی تونه بیاد سینما . خلاصه تا این سخنرانی تموم شه هزار جور بد و بیراه نصیب ما کرد و بعد هم گفت عمرا بریم سینما . می گفت مخم داره منفجر می شه . یه مشت دیوونه و روانی میان اینجا . گفتم مگه من مجبورت کردم بیای اینجا . اسیه دیگه . زیاد زبون فهم نیست . البته من راستیتش اینقدر خر کیف صحبت های دکتر بلخاری بودم که زیاد هم مهم نبود که سینما نرفتیم . راستی یادم رفت بگم که بن مایه اصلی صحبت های دکتر همون مصراعیه که اول آوردم .

۵ نظر:

بارون گفت...

خوش به حالتون من این جاها رو خیلی دوست دارم ولی حیف ....

مهرداد گفت...

بر رَوَد بالا همان‌ با اصل‌ خود یكتاستی‌

ناشناس گفت...

بلخاری همونه که گفته بود کارتون تام و جری رو صهیونیستها درست کردند تا اسرائیل رو مظلوم نشون بدن؟
بابا خیلی بیکاری که میری پای حرف این نوابغ

انوشیروان بهدین گفت...

پواسخ :
پاسخ بارون :
یه آمار بگیر چند جا هستش که از این جور برنامه ها برگزار می کنه . یکیش شهر کتابه مرکزیه. ورود بهش هم نه کارت می خواد نه پول و نه هیچی .
پاسخ مهرداد :
دمت گرم . دکتر هم دقیقا همینو می گفت.
پاسخ ناشناس :
من فکر کنم دکتر بلخاری رو با نادر طالب زاده اشتباه گرفتی . بلخاری همونیه که به خاطر اینکه تو فرهنگستان هنر معاون میر بود فعلا ممنوع التصویره .

mahan گفت...

خست می کنی می ری جلسه شعر و فقط یک مصرع می آری؟