۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

خانه رویایی من

تلویزیون کم نیگاه می کنم . خصوصا صدا و سیمای عزیزمون رو . دیشب تصادفی شد . ساعت از 10 گذشته بود . دییدم شبکه یک داره یه فیلم سینمایی می ده . نشستم و تا آخرشو نیگاه کرد . اسم فیلم " در دره روشنایی " بود . خیلی فیلم زیبایی بود و واقعا لذت بردم از دیدنش . تو طول فیلم و همچنین بعد ازاون داشتم به موضوع فیلم و آرزوی همیشگیم ، یعنی خونه رویایی ام فکر می کردم . البته دروغه که بگم فقط با دیدن این فیلم به فکرش افتادم . چون خیلی پیش اومده که به این موضوع فکر کنم . حالا این فیلم هم بهانه ای شد تا از خونه ی رویایی ام براتون بگم . فکر نکنین که این یه پسته و همین . واقعا برای من یه هدفه . چیز زیادی از این دنیا نمی خوام . ولی این خونه رویاییم رو می خوام و هر موقع بشه که امیدوارم بشه برای رسیدن بهش تلاش می کنم . خونه ی رویایی من خصوصیات زیر رو داره :
1- داخل یک باغ و ترجیحا یک جنگل واقع شده .
2- خونه ی رویایی من کنار رودخونه و ترجیحا کنار یک دریاچه قرار داره .
3- خونه ی رویایی من زیاد که فکر کنین هم بزرگ نیست . ولی حتما یک ایوون داره که من توش بشینم و کتاب بخونم . همچنین دستگاه های پخش خوبی هم داره که من هر روز حداقل یه فیلم خوب رو ببینم .
4- اطراف خونه ی رویایی من آدما زیاد پیداشون نمی شه . یکی دوتا همسایه خوب و غیر فضول دارم .
5- خونه رویایی من یه کتابخونه ی خیلی بزرگ داره که هر کتابی رو بخوام می تونم توش پیدا کنم ( اغراقه هر کتابی ).
6- به خونه رویایی من هفته ای یه بار یه پست چی سر می زنه تا کتابها یا چیز هایی که احتمالا لازم دارم برام بیاره .
7- شرمنده ، ولی خونه رویایی من حتما یه کامپیوتر و حتما هم باید اینترنت داشته باشه . ( حالا گفتم حتما فکر نکنین خبریه ها ، نداشت هم نداشت ).
8- یه همسر آروم و بی صدا و اهل مطالعه و فضل هم اگه بود ، بود . وگرنه یه خانومی که احتمالا نقش همسر رو برام ایفا می کنه هم یکی دو روز در میون بهم سر بزنه . زیاد دوست ندارم پیشم بمونه . اگه بمونه حتما می خواد بگه : حوصلم سر رفت ، یه آدمیزاد اینجا پیدا نمی شه ، دلم گرفت ، می خوام با یکی حرف بزنم تو هم که همش ساکتی و بابا پوسیدم تو این خراب شده و ... و احتمالا یه چند وقت دیگه می ره زنهای اون ورا رو جمع می کنه و می خوان مخ منو بخورن . بعدش یا من دیوونه می شم یا اون و خلاصه تمام حس و حال اونجا رو گند می زنه توش .
9- زیاد نگران غذام نیستم ، چون آشپزیم بد نیست . یه چیزی سر هم می کنم . ضمن اینکه آشپزی رو دوست دارم .
10- یه گوشه باغ من یه تعداد مرغ و خروس و اردک هست که صبح ها از تو لونشون می زنن بیرون و شبها هم مث بچه آدم بر می گردن تو لونشون .
و در آخر چون یه پول خوبی تو بانک دارم و سر ماه سودشو بهم می دن ، دلم شور نمی زنه که بدبخت می شم . بی دغدغه تو خونه رویایی زندگی می کنم ...

۱۴ نظر:

مریم سپید گفت...

امیدوارم رویاهات به حقیقت تبدیل بشه اما به ظن من رسیدن به دو تاشون خیلی سخت نیست . اول اون شماره 8 که مطمئن باش به راحتی پیدا میشه فقط اگه اون 1روز درمیون رو بکنی 1هفته در میون این رویات سهل الوصول تر میشه. دوم شماره 10 بود که هر وقت همچین خونه ای یافتی من خودم به عنوان کادو واست چنتا مرغ و جوجه میارم.

تنها گفت...

امیدوارم بتونید خونه رویاییتونو بسازید داشتن یه خونه با این شرایط آرزوی همه ست ولی همسرآروم و مهربون همیشه باشه

سایان گفت...

توصیف خونه رویاییت تفسیر جالبی از شخصیتت داره:d امیدوارم به همشون برسی

م. گفت...

فقط كافيه آدرس اونجا رو پيدا كنم تا بيام يه هتل 5 ستاره بسازم، تا ديگه هوس نكني از اينكارا بكني :)

آیین اهورایی گفت...

جواب مریم :
من همین جام مثل انوش که بی کار نیستم سر کار یک سوم انوش حقوق می گیرم 10 تای اون کار می کنم دخلم قشنگ اومده

فریده گفت...

شماره 8 زیاد پیدا میشه البته اگه خودت بقیه اش رو باشی

انوشیروان بهدین گفت...

پاسخ مریم :
درمورد بند 8 ان شاء الله که به راحتی پیدا شه ( سهل الوصول تر پیشکش ) در مورد بند 10 از همین الان رو مرغ و خروسات حساب باز می کنم، نگی نگفتیا ...

انوشیروان بهدین گفت...

پاسخ تنها :
ان شاء الله ( نمی دونم چرا بند 8 این پست بیش از سایر بنداش مورد عنایته ).

انوشیروان بهدین گفت...

پاسخ سایان :
امان از این روانشناسا که همه آدما رو دیوونه می کنن . ولی بابت آرزوت ممنون . ایشاللا که برسم .

انوشیروان بهدین گفت...

پاسخ .م :
مگه من چه هیزم تری بهت فروختم که عیش ما رو می خوای ناخوش کنی . حالا که این جور شد آرزومو گسترش می دم دور تا دور دریاچه رو می خرم تا چند کیلمومتریم هیچ جنبنده ای پیداش نشه . خوب شد . حالا برو هتل بزن.

انوشیروان بهدین گفت...

پاسخ آیین :
تو هم با اون آرزوهات . البته با همون یه سوم حقوق بایدم آرزوی آپارتمان رو بکنی . خدایا اموال ما را بیشتر بگردان تا هنگام مرگ وارث با قهقه ای هپلی هپوش بکند . آمین

انوشیروان بهدین گفت...

پاسخ فریده :
اولا کدومش راحت پیدا میشه اولیش یا دومیش ؟
دوما اگه دومیشه که موافقم زیادن
سوما اگه اولیشه که به جون آیین پا هستم تا تهش . ولی فکر نکنم زیاد باشه ها . از ما گفتن بود .

mahan گفت...

خوبه من دوست دارم خونه ام چهار طرفش پنجره داشته باشد، دلم می خواد خودم بسازمش،دلم می خواد چوبی باشه، رودخانه هم عالیه صدای گاو را هم دوست دارم به مرغ و خروس ترجیح می دم/آرزو برجوانان عیب نیست

انوشیروان بهدین گفت...

پاسخ ماهان :
گاو هم بد نیست . ولی اصلا بدون مرغ و خروس و اردک صفایی نداره . حالا اگه زیاد خوشت نمی یاد لونشونو می ذارم یه ذره از خونه دورتر باشه تا سر و صداشون اول صبحی اذیت نکنه .