۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

همه چی ارومه غصه ها خوابیدن همه چی آرومه من چقدر خوشحالم

داشتم یه نامه برای رییسم دستی می نوشتم یه جاش می خوستم بنویسم مایه ی خوشبختی است 3 بار رو یه کاغذ دیگه تمرین کردم تا  نوشتن خوشبختی یادم بیاد 
دیروز خوشبختی را حس می کردیم
امروز دیکته اش یادم رفته 
شاید فردا حتی معنایش را هم ندانیم
خدا خودت این مملکت و بساز کار ما نیست

۶ نظر:

دختر تنهاي گندم گفت...

تا خودمون نخواييم درست نميشه...
خوش بگذره... التماس دعا

آیین اهورایی گفت...

جواب گندم: من که نرفتم انوش رفته
اما اگر ملتمس دعایی دریغ ندارم منم دعاتون می کنم

تنها گفت...

حالا یادتون اومد یا اینم اشتباه نوشتید

آیین اهورایی گفت...

واقعیت ش را بخواهید اول تایپ کردم بعد که مطمئن شدم درسته نوشتمش

farideh گفت...

اینبار خوب یادت باشه شابد دفعه بعدی بخوای به یکی دیگه یادش بدی

آیین اهورایی گفت...

جواب فریده:
من درسی که بلد نیستم راآموزشو فبول نمی کنمچه دیکته بشه چه خوشبختی