۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

من و هواپیما

من معمولا از بودن تو هواپیما لذت نمی برم . جالبه بدونین اون اولا که سوار هواپیما می شدم اوضام خیلی خوب بود . چون زیاد راجع به هواپیما ها اطلاعی نداشتم . اما همین طور که زمان گذشت و بیشتر به سایت های شرکت های هوایی سر زدم ، دیدم بابا ، اوضاع چقدر داغونه . خلاصه الان یه دو سه سالی بود که واقعا تمامی زمانی که رو هوام اوضام خیلی بده . شاهد هم می خواین آیین هستش که در سفر ترکیه کنار بنده جلوس فرموده بودن . یادمه پارسال از کیش که بر می گشتم ، هوا ابری وتاریک بود و وسط های سفر هم هواپیما شروع کرد به تکون های شدید و خلبان در اومد گفت : هوا خوب نیست و کمربنداتونو ببندیدن . خلاصه رسیدم تهران فرداش گوشه لبم تبخال زد . یا برای سفر به یاسوج ، هواپیمامون ملخ دار بود . اول سفر مهمانداره در اومد گفت بفرمایین ته هواپیما بشینین . گفتم چرا . گفت هواپیما جلوش سنگین باشه نمی تونه بپره . ما هم با ترسش و لرز رفتیم ته هواپیما نشستیم . اون سفر هم عالمی داشت . اما جالبه از سفراخیربه شمال بگم . باور نمی کنین این کتاب " سرگشته راه حق " منو کلی متحول کرده . اول سفر گفتم : هر چه باداباد . تهش مرگه دیگه . جالبه بدونین قبل از سوار شدن هم داشتم اپرای مولوی که همایون شجریان هم توش خونده ، گوش می کردم. این اپرا منو دیوونه می کنه .اگه وقت شد راجع بهش بعدا می پردازم . حالا این بماند . یه شعری توش می خونن که کیف ما رو مضاعف کرد . شعر موصوف این بود :
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند / لاغر صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی زمردن مگریز / مردار بود هر آنکه او را نکشند
خلاصه خیلی پروازم چه رفت و چه برگشت خوب بود . جالبه بدونین این همکار ما که کنار من نشسته بود موقع فرود دیدم صندلی ها رو چسبیده و ول نمی کنه . احساس غرور بر بنده مستولی شد .

۳ نظر:

farideh گفت...

مرد بقال ازمن پرسید چند من خربزه میخواهی ؟
من از پرسیدم دلخوش سیری چند؟

آیین اهورایی گفت...

یادش بخیر چه بساط کرکره خنده ای راه انداخته بودم تو هواپیما انوش از هواپیما می ترسید به من می گفت تو هواپیما راه نرو من حالم بهم می خوره
از نظر بنده سقوط با هواپیما هیجان انگیز ترین نوع مردن و اوصلن باید خیی حال بده
یه بار تجربه نا موفقش را داشتم خیلی جذابه اگر بخوهین یه همچین حالی را تو شهر بازی بکنسن شیرین یه میلیونی پیاده ای

mahan گفت...

منم هواپیما و ارتفاع بهم نمی سازه ولی ترس از مرگ نیست تو ارتفاع حالم بد میشه آسانسور هم دوست ندارم