۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

فرق زبان خوش با زبان ناخوش

دو روز پیش واسه پیگیری پروپوزالم رفته بودم دانشگاه . ساختمون دانشگاه تغییر کرده و پس از پرس و جو تونستم اتاق پژوهش رو پیدا کنم . وقتی رفتم داخل اتاق ، یه آقای جوون و خوش تیپی زودتر از من وارد اتاق شد و با مسئول پژوهش هم که خانمی جوون و جویای بخت بود شروع کرد به صحبت . مشخص شد خواهرآقا خوش تیپه پروپوزال داده و حالا اون وقت نکرده پیگیری کنه و داداش خان رو فرستاده برای پیگیری کاراش . آقا خوش تیپه همچین با افاده صحبت می کرد با خانومه انگار برد پیت داره با آنجلینا صحبت می کنه . وسط حرفای محترمانش به خانومه گفت : ممنون عزیزم . خانومه یهو هنگ کرد . اونم ادامه داد : خیلی لطف می کنین و بالاخره چه عرض کنم دیگه ؛ خانومه همونجا زنگ زد و با اینکه فکر کنم یه 30 تایی پروپوزال تو نوبت گرفتن کد بودن ، پشت تلفنی واسه پروپوزال آبجی خانوم یه کد دست و پا کرد . آخرشم شماره تلفن خودشو بهش داد و اسمشو و وقتی آقاهه گفت : مستقیم خودتونه دیگه ؟ اونم جواب داد : آره ، مستقیم خودمه . آقاهه خداحافظی کرد و رفت . نوبت من رسید . یه پنج دقیقه خانومه ما رو کاشت تا به یه خراب شده ای زنگ بزنه . بعدشم گفت : بله . گفتم : اومدم ببینم پروپوزالم کد گرفته یا نه . گفتش : تاریخ ارسالش از گروه کی هست ؟ گفتم نمی دونم . خانوم هم با اخم و تخم گفت : اینجا این همه پروپوزاله . من که نمی تونم همشو بریزم به هم . برو از گروه بپرس کی فرستادن . گفتم : گروه فعلن اتاقشون معلوم نیست . اونم گفت : نکنه اون رو هم من باید جوابگوش باشم . نجنبیده بودم کتکو خورده بودم . دست از پا درازتر از اتاق اومدم بیرون . تو راه که داشتم می رفتم با خودم فکر می کردم : این عزیزم کوفتی رو کجای حرفام باید می اوردم که نیاوردم .

۱۰ نظر:

بارون گفت...

سلام آی گفتید این زبون چه کارا میکنه

تنها گفت...

سلام
این زبون سنگم آب میکنه ولی متاسفانه منم راه استفاده شو بلد نیستم.همین امروزم یه سوتی خیلی بد دادم

انوشیروان بهدین گفت...

جواب بارون : ای زبان هم آتش و هم خرمنی
چند این آتش در این خرمن زنی

انوشیروان بهدین گفت...

جواب تنها :
حالا یا نگو یا میگی خوب سوتیت هم بگو

mahan گفت...

روی مسئله تیپ هم کار کنید البته زبان چرب موثرتر (چشمک )آخه اسمایلی ندارین

انوشیروان بهدین گفت...

جواب ماهان :
ایضا ( چشمک )

مریم سپید گفت...

الان تو به هم صنفای من گیر دادی؟ برادر من نمیدونی زبون خوش مارو از لونه اش میکشه بیرون؟ این چیزا رو یاد بگیر. از این الفاظ بیشتر استفاده کن. برای آینده ات خوبه.
والله

مریم سپید گفت...

یادم رفت احوال پرسی کنم. ایشالا که خوبی، بهتر شدی؟

انوشیروان بهدین گفت...

پاسخ مریم سپید :
ما که می باید در محظر بزرگانی چون شما همواره تلمذ کنیم .ولی یه سوال : زبون خوش مار ، رو از لونه می کشه بیرون یا شما رو . ( یه بار دیگه کامنتتو بخون ) .از احوال هم می باید عرض کنم :ممنون ، خدا را شکر . رو به موتیم .

مریم سپید گفت...

قطعا منظورم (مار، رو) بوده به زبان عامیانه انوش خان
راستی چرا آیین انقد کم پیداست؟ حالش خوبه؟